Friday, November 19, 2010

مهندس بهتر است یا مدیر

مردی که سوار بر بالن در آسمان در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
ببخشید آقا؛ من قرار مهمی دارم، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟

مرد روی زمین:
بله، شما در ارتفاع حدوداً ۷ متری در طول جغرافیایی "۱٨ '۲۴ ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱ '۲۱ ۳۷ هستید.

مرد بالن سوار:
شما باید مهندس باشید.

مرد روی زمین:
بله، از کجا فهمیدید؟

مرد بالن سوار:
چون اطلاعاتی که شما به من دادید گرچه کاملا دقیق بود ولی به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟

مرد روی زمین:
شما باید مدیر باشید.

مرد بالن سوار:
بله، از کجا فهمیدید؟

مرد روی زمین:
چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید.
قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آنرا دیگران بپذیرند.
پس اطلاعات دقيق هم به دردتان نميخورد!

حکایت آرش کمانگیر

آرش گفت: زمين كوچك است. تير و كماني مي خواهم تا جهان را بزرگ كنم…
به آفريد گفت: بيا عاشق شويم. جهان بزرگ خواهد شد، بي تير و بي كمان.
به آفريد كماني به قامت رنگين كمان داشت و تيري به بلنداي ستاره.كمانش دلش بود و تيرش عشق...
به آفريد گفت: از اين كمان تيري بينداز، اين تير ملكوت را به زمين مي دوزد.
آرش اما كمانش غيرتش بود و جز خود تيري نداشت.
آرش مي گفت: جهان به عياران محتاج تر است تا به عاشقان. وقتي كه عاشقي تنها تيري براي خودت مي اندازي و جهان خودت را مي گستري.
اما وقتي عياري، خودت تيري؛ پرتاب مي شوي؛ تا جهان براي ديگران وسعت يابد.
به آفريد گفت: كاش عاشقان همان عياران بودند و عياران همان عاشقان...
آن گاه كمان دل و تير عشقش را به آرش داد و چنين شد كه كمان آرش رنگين شد و قامتش به بلنداي ستاره و تيري انداخت تيري كه هزاران سال است مي رود...
هيچ كس اما نمي داند كه اگر به‌آفريد نبود، تير آرش اين همه دور نمي رفت!

 مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نيست و مرد کوچک تکبر دارد ولي وقار ندارد
کنفوسيوس

حــکــیــم عـــمـــر خـــیـــام

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است / رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
/ گردی و نسیمی و غباری و دمی است

حکایت شیری که عاشق آهو شد

شیر نری دلباخته‏ ی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ی حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود…
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،
شیری را دید که به آهو حمله کرد.
فوری از جا پرید و جلو آمد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دید ماده شیری است.
چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است.
همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی:
هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید!!
و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید
اولی خوشگلی تون
دومی معشوقتون
سومی اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه.

دنبال خدا نگرد

به دنبال خدا نگرد خدا در بيابان هاي خالي از انسان نيست
خدا در جاده هاي تنهاي بي انتها نيست
به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسي است که به دنبال خبري از توست
خدا در قلبي است که براي تو مي تپد
خدا در لبخندي است که با نگاه مهربان تو جاني دوباره مي گيرد

خدا آن جاست
در جمع عزيزترين هايت
خدا در دستي است که به ياري مي گيري
در قلبي است که شاد مي کني
در لبخندي است که به لب مي نشاني
خدا در بتکده و مسجد نيست
گشتنت زمان را هدر مي دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروري است که به پا مي کني
خدا را در کوچه پس کوچه هاي درويشي و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نيست

او جايي است که همه شادند
و جايي است که قلب شکسته اي نمانده
در نگاه پرافتخار مادري است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زني است به همسرش
بايد از فرصت هاي کوتاه زندگي جاودانگي را جست
زندگي چالشي بزرگ است
مخاطره اي عظيم
فرصت يکه و يکتاي زندگي را
نبايد صرف چيزهاي کم بها کرد
چيزهاي اندک که مرگ آن ها را از ما مي گيرد
زندگي را بايد صرف اموري کرد که مرگ نمي تواند آن ها را از ما بگيرد
زندگي کاروان سرايي است که شب هنگام در آن اتراق مي کنيم
و سپيده دمان از آن بيرون مي رويم
فقط چيزهايي اهميت دارند
چيزهايي که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آيي

دنيا چيزي نيست که آن را واگذاريم
دنيا چيزي است که بايد آن را برداريم و با خود همراه کنيم
سالکان حقيقي مي دانند که همه آن زندگي باشکوه هديه اي از طرف خداوند و بهره خود را از دنيا فراموش نمي کنند
کساني که از دنيا روي برمي گردانند
نگاهي تيره و يأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگي و شادماني اند

خداوند زندگي را به ما نبخشيده است تا از آن روي برگردانيم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسيد: آيا «زندگي» را «زندگي کرده اي»؟

حــکــیــم عـــمـــر خـــیـــام

چون بلبل مست راه در بستان یافت / روی گل و جام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت
/ دریاب که عمر رفته را نتوان یافت

روش شناختن شیطان

روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تازمانی که
انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد.
نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد.
رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش
جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد.
در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که ....
توجه او را جلب کند ویا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته
می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم،
که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان
داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند. دلسرد و نا امید و
افسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده با
کیفی بر دوش کنا او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به
رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او
گفت:"تو شیطان هستی!"
ابلیس حیرت زده پرسید:"از کجا فهمیدی؟!"
" از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفر
می کنم و مردم را خوب می شناسم . در نتیجه در همین ده دقیقه
ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون:
مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی !
از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی !
به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی !
به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی !
از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی !
حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس
آدمیزاد نیستی ! هیچ کس نیستی ! پس خود شیطانی !"
شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند.
مرد با دست به پاها یش زد و گفت:"خوبه! تازه، شاخ هم که داری!"

Tuesday, November 9, 2010

شکایت متقابل اپل از موتورولا به دلیل نقض حقوق اختراع

کمپانی اپل با مطرح نمودن دو دعوی قانونی علیه کمپانی موتورولا در دادگاه ناحیه ای غرب ویسکانزین مدعی گشت که گوشی های هوشمند موتورولا و نرم افزار های بکار گرفته شده در این گوشی ها 6 حق اختراع ثبت شده توسط اپل را نقض می نماید.
این ادعا در شرایطی مطرح می شود که کمپانی موتورولا نیز چند هفته قبل در سه شکایت مختلف که در دادگاه های ناحیه ای ایلینویز و فلوریدا و در کمیسیون تجارت بین المللی آمریکا مطرح نمود اپل را متهم به نقض 18 حق اختراع موتورولا کرده بود. در این شکایات محصولات آیفون، آی پد، آی پاد تاچ و برخی از انواع کامپیوترهای Mac ناقض حقوق اختراع موتورولا معرفی شده بودند.
کمپانی مایکروسافت نیز به تازگی در شکایتی علیه موتورولا این کمپانی را به نقض حقوق اختراع مایکروسافت متهم نموده بود (به اینجا مراجعه نمائید.)
اکثر حق اختراع هایی که اپل مدعی نقض شدن آن است در ارتباط با فناوری چند لمسی و دیگر فناوری های بکار گرفته شده در گوشی های هوشمند موتورولا -- به ویژه گوشی های مبتنی بر سیستم عامل اندروید -- است.
به تازگی تیم کوک مدیر عملیاتی اپل در کنفرانس مالی این شرکت اظهار نموده بود که «ما رقابت را تا جایی که مالکیت معنوی ما را نقض نکنند دوست داریم. اما اگر چنین کردند ما به تعقیب [قانونی] آنها می پردازیم.»
Apple vs Motorola
تصویر بالا: اپل در روز 29 اکتبر 2010 (7 آبان 1389) شکایت خود علیه موتورولا را تسلیم دادگاه نمود
اپل که با تولید 14.1 میلیون گوشی آیفون در سه ماهه گذشته میلادی به تازگی به جمع 5 کمپانی برتر تولید کننده گوشی موبایل (از نظر تعداد فروش گوشی) پیوسته است (به اینجا مراجعه نمائید) خود را در رقابت تنگاتنگی با دیگر تولید کنندگان گوشی های هوشمند خصوصاً تولید کنندگانی که از سیستم عامل اندروید گوگل بهره می برند می بیند و همواره مدعی بوده است که این تولید کنندگان ابداعات و نوآوری های اپل را بدون کسب اجازه و پرداخت حقوق قانونی مربوطه در گوشی های خود بکار برده اند.
البته با توجه به آنکه در مقابل کهنه کارهایی نظیر نوکیا و موتورولا، اپل را می توان یک تازه وارد در دنیای تلفن همراه به شمار آورد بدیهیست که حقوق اختراع پایه ای این صنعت خصوصاً حقوق اختراع مرتبط با فناوری های مخابراتی در دست قدیمی های این میدان باشد و این قدیمی ها شاید برای تبادل پایاپای حقوق اختراع خود با نوآوری های جدید اپل و حتی شاید برای گرفتن چیزی بیش از تبادل پایاپای حقوق اختراع، در شکایت علیه این کمپانی پیش دستی کنند (برای مثال به شکایت نوکیا علیه اپل مراجعه نمائید - این شکایت و شکایت متقابل اپل علیه نوکیا مراحل قانونی خود را می گذراند.)

انویدیا وعده سریع ترین GPU تحت DirectX11 در دنیا را داد

هیچ کس از این که بشنود، انویدیا قصد ارائه نسل بعدی پردازنده های گرافیکی را دارد؛ شکّه نخواهد شد. اگر انویدیا بگوید که این نسل سریع تر از هر چیزی است که تا کنون وجود داشته؛ عده ای حدس می زنند که کارت گرافیک های این نسل، یکی از جالب ترین و کم صدا ترین محصولات این کمپانی خواهند بود. اما با تمام این احوال؛ باز هم کسی تعجب نخواهد کرد. چون این تغییر و تحول ها دیگر عادی شده اند.

با اولین سری از شایعاتی که در باره نسل بعدی کارت های گرافیکی شرکت انویدیا به گوش رسید؛ خیلی از افراد تقریبا مطمئن شدند که کارت گرافیکی بعدی GeForce GTX 580 نام می گیرد. اگر چه این شایعه فعلا رد یا تایید نشده است اما خبر هایی از کارت جدید به گوش می رسد.

انویدیا اول از همه یک سیستم خنک کننده جدید را معرفی کرده است. در سیستم جدید از آب هم استفاده شده.( البته طبیعتا در این سیستم از فن نیز استفاده می شود ) به این صورت که: آب در لوله ای مسی که درون کیس کارت گرافیک قرار دارد؛ به گردش در می آید و بعد از آن با گردش به دور هیت سینک، آب گرم شده و هیت سینک خنک می شود و به این ترتیب این سیستم به دور کردن بیشتر گرما از هیت سینک و البته پردازنده گرافیکی، کمک می کند. وقتی آب خنک شد دوباره به هیت سینک باز می گردد و این فرایند تکرار می شود. با توجه به ادعای انویدیا، نتیجه این گونه خواهد بود که: صدای این نسل از فن ها، 7 دسی بل کم تر از صدای فن GTX 480 خواهد بود. همچنین طبیعی است که دما هم پایین تر باشد.

در کنار این معرفی، تام پیترسن از انویدیا؛ یک دمو از Call Of Duty : Black Ops نشان داد که توسط کارت قدرتمند بعدی این شرکت پردازش می شد. این دمو همچنین، اولین نمایش عمومی از "گیم پلی" این بازی بود. امیدوار کننده تر این که انویدیا وعده داده که اولین نمایش عمومی از کارت بعدیش را هم به زودی برگزار کند. پس ما هم منتظر معرفی این کارت ها می مانیم.

شما چه حدس هایی در باره نسل بعدی کارت های انویدیا می زنید؟ نظر خود را با ما در میان بگزارید.

منبع : Engadget